ஜLiveღLoveღLaughஜ

خدايا آنگونه زنده ام بدار كه نشكند دلي و آنگونه بميران كه كسي به وجد نيايد از نبودنم


«نيايش عبارت است از تجلي دغدغه و اضطراب انساني ،




زنداني مانده در خويش ، که به زنداني بودن خويش آگاهي




يافته است؛و آرزوي نجات،و عشق به رستگاري اورا بي تاب




کرده است .نيايش ،تجلي روح تنها و تنهايي است».تنها و




تنهايي به آن معني که کسي دورافتاده باشد.بنابراين تنهاي




به مني يي کسي نيست ،بلکه به معناي جدايي است،به




معناي بي کسي نيست،به معناي بي اويي است.وانساني




که خودش را تنها و غريب،در زندان طبيعت و در زندان تنگتر




خويش -که جداره هايش جداره هاي وجود من است -




زنداني احساس مي کند ، جز با ضربه ي انقلابي عشق ، و




جز با حيله ي عشق ، و جز با التهاب پرستيدن ، و جز با




خواستني عاشقانه _دعا_راه نجات از آن را ندارد.چون کسي




که عشق را نفهمد اگر هم به ميزباني قدرت علمي اش




قوي بشود،که زندانبان طبيعت گردد وحتي طبيعت را اسير




خودش کندباز به اندازه ي يک حيوان اسير خودش خواهد بود.






متاسفانه ما در دوره ي بدي هستيم ،که وقتي سخن از دعا




و دعا کردن مي رود ،آنچه در ذهنمان تداعي مي شود ،مانع




فهميدن معني درست دعا مي گردد. معمولا ما آدم هايي را




ديده ايم ،که يا دعا مي کنند و عمل نمي کنند،يا اينکه عمل




مي کنند و دعا نمي کنند.ما عمل نمي کنيم و دعا مي کنيم،




که خدا ما را موفق بدارد ،خدا در دنيا و آخرت سعادت را به ما




عطا کند ،نعمت دنيا را بدهد،و اين ها ... اما از اين همه هم ،




هيچ چيزش را نداريم،بعد مي گوييم پس اين چه دعايي است؟




آن ها را هم مي بينيم ، که همه ي اين ها را دارند،يا خيلي از




اين چيز ها را در دنيا دارند، ولي دعا نمي کنند ، اين است که




درذهن روشنفکرتزلزلي نسبت به ارزش دعا ايجاد شده است .




ولي ما زيبا ترين چهره ها را نديده ايم که در اوج شعور ، اوج




آگاهي ،در اوج مسئوليت ، انجام مسئوليت ، فداکاري و قبول




مرگ ،تا قله ي شهادت رفتند ، و در همان حال که الهام بخش




شهامت،دليري ،صبر،شمشير زدن و شمشير خوردن و در اوج




نبوغ و شعور بودند آري در همان حال، عاجزانه ، خاشعانه نيز




به خاک افتادند،ودر برابر معبود نيايش کردند.ما اينگونه چهره ها




را نديده ايم ، تا بفهميم که خضوع و خشوع دعا و پرستش ،





در چهره سري که به دنيا و عقبي فرو نمي آيد،چقدر زيباست.




ما هميشه آدم هاي عاجز را در دنيا ديده ايم که دعا مي کنند،




و در قيافه آدم عاجز هيچ چيز زيبا نيست ؛براي اينکه آدمي اگر




خائن باشد ،انسان است، اما خيانتکار؛ولي اگر متملق و عاجز




باشد ، اصلا انسان نيست . آن وقت در چهره ي او دعا چگونه




مي تواند زيبا باشد ؟
دعا در چهره ي مرداني مثل علي زيباست ،که از شمشيرش





مرگ مي بارد ، و از زبانش ،عاجزانه، ناله،و از چشمش اشک.




اين زيباست .




اين است که مي بينيم هم آن انسان متمدن و متفکر غربي ،




مانند دکارت از او کوچکتر و پايين تر است،وهم آن حکيم عارف




شرقي هندي . و او مثل يک عقاب بلند پرواز با هر دو بال ، در




ماوراء وجود، ماوراء تاريخ ، و ماوراء همه ي ما ، در پرواز است




و با چه قدرتي .




و کيست که احساس نکند که به همان اندازه که خواستن ،




کرنش ،ذلت و عجز انساني در برابر انسان ديگر زشت است




و نفرت آور ،اظهار خضوع وخشوع و فروتني و عاجزانه التماس




کردن و ستايش و سپاس مغروري که ، مظهر قدرت و دلاوري




و خشونت در برابر قدرت هاي ديگر است چقدر زيباست زيرا




اين انسان در برابر معشوق و معبود خود به خشوع و خضوع




افتاده و ستايش و سپاس مي گزارد و اين نهايت است.آنچه




که زشت است ، تملق از قدرت است. اما در برابر عشق و




دوست داشتن،هر اندازه که انسان خاکسار است،خدايي است



« دکتر علي شریعتی

پنج شنبه 22 ارديبهشت 1390برچسب:,

|
 
گزیده نیایش های دکتر علی شریعتی

سلام امروز براتون گزیده نیایش های دکتر شریعتی رو گذاشتم،حتما بخونید... قول میدم خوشتون بیاد........

http://www.setmapi.ir/images/products/hadi-doost_21121.jpg

خدایا : عقیدۀ مرا از دست عقده ام مصون بدار .

خدایا : به من قدرت تحمل عقیدۀ مخالف ارزانی کن .

خدایا : مرا همواره ، آگاه و هشیار دار ، تا پیش از شناختن درست و کامل کسی یا فکری مثبت یا منفی قضاوت نکنم .

خدایا : شهرت ، منی را که : می خواهم باشم ، قربانی منی که : می خواهند باشم ، نکند .

خدایا : مرا به ابتذال آرامش و خوشبختی مکشان ، اضطراب های بزرگ ، غم های ارجمند و حیرت های عظیم را به روحم عطا کن . لذت ها را به بندگان حقیرت بخش و درد های عزیز بر جانم ریز .

خدایا : اندیشه و احساس مرا در سطحی پائین میاور که زرنگی های حقیر و پستی های نکبت بار و پلید شبه آدم های اندک را متوجه شوم . چه دوست تر می دارم بزرگواری گول خور باشم تا ، همچون اینان ، کوچکواری گول زن .

خدایا : مرا از چهار زندان بزرگ انسان : طبیعت ، تاریخ ، جامعه  و خویشتن ، رها کن ، تا آن چنان که تو ، ای آفریدگار من ، مرا آفریده ای خود آفریدگار خود باشم ، نه که همچون حیوان خود را با محیط ، که محیط را با خود ، تطبیق دهم .

خدایا : آتش مقدس شک را آن چنان در من بیفروز تا همۀ یقین ها یی را که در من نقش کرده اند ، بسوزد ، و آن گاه ، از پس تودۀ این خاکستر ، لبخند مهراوه بر لب های صبح یقینی ، شسته از هر غبار ، طلوع کند .

خدایا : مرا از فقر ترجمه و زبونی تقلید نجات بخش تا قالب های ارثی را بشکنم ، تا در برابر قالب ریزی غرب ، بایستم و تا همچون این ها و آن ها دیگران حرف نزنند و من فقط دهنم را تکان دهم !

خدایا : این خردِ خورده بینِ حسابگرِ مصلحت پرست را که بر دو شاهبال هجرت از هست ، و معراج به باشدم ، بند های بی شمار می زند ، در زیر گام های این کاروان شعله های بیقرار شوق ، که در من شتابان می گذرد ، نابود کن !

خدایا : تو را همچون فرزند بزرگ حسین بن علی ، سپاس می گزارم که دشمنان مرا از میان احمق ها برگزینی ، که چند دشمن ابله ، نعمتی است که خداوند تنها به بندگان خاصش عطا می کند .

خدایا : مرا یاری ده تا جامعه ام را بر سه پایۀ کتاب ، ترازو ، و آهن استوار کنم ، و دلم را از سه سرچشمۀ حقیقت ، زیبایی و خیر سیراب سازم .

خدایا : این کلام مقدس را که به رسول الهام کرده ای ، هرگز از یاد من مبر که : من دشمن تو و عقاید تو هستم ، اما حاضرم جانم را برای آزادی تو و عقاید تو فدا کنم !

خدایا : جامعه ام را از بیماری تصوف و معنویت زدگی شفا بخش ، تا به زندگی و واقعیت بازگردد ، و مرا از ابتذال زندگی و بیماری واقعیت زدگی نجات بخش ، تا به آزادی عرفانی و کمال معنوی برسم .

خدایا : به روشنفکرانی که اقتصاد را اصل می دانند ، بیاموز که : اقتصاد هدف نیست . و به مذهبی ها که کمال را هدف می دانند ، بیاموز که : اقتصاد هم اصل است .

خدایا : در برابر هر آنچه انسان ماندن را به تباهی می کشاند ، مرا ، با نداشتن و نخواستن ، روئین تن کن .

خدایا :

به هر که دوست می داری بیاموز که عشق از زندگی کردن بهتر است

و به هر که دوست تر می داری، بچشان که دوست داشتن از عشق برتر است

خدایا :

به من توفیق تلاش، درشکست. صبر، در نومیدی. رفتن، بی همراه.

جهاد، بی سلاح. کار، بی پاداش. فداکاری، در سکوت.

دین، بی دنیا. مذهب، بی عوام. عظمت، بی نام.

خدمت، بی نان. ایمان، بی ریا. خوبی، بی نمود.

گستاخی بی خامی. مناعت، بی غرور. عشق، بی هوس.

تنهایی، در انبوه جمعیت. دوست داشتن، بی آن که دوست بداند.

روزی کن.

ای خداوند :

به علمای ما مسئولیت، و به عوام ما علم، و به مومنان ما روشنایی

و به روشنفکران ما ایمان، و به متعصبین ما فهم، و به فهمیدگان ما تعصب

وبه پیران ما آگاهی، وبه جوانان ما اصالت، وبه اساتید ما عقیده

و به دانشجویان ما نیز عقیده، و به خفتگان ما بیداری، و به بیداران ما اراده

و به مبلغان ما حقیقت، و به دینداران ما دین، و به نویسندگان ما تعهد

و به هنرمندان ما درد، وبه شاعران ما شعور، و به محققان ما هدف

و به نومیدان ما امید، و به ضعیفان ما نیرو، و به محافظه کاران ما گستاخی

و به نشستگان ما قیام، و به راکدان ما تکان، و به مردگان ما حیات

و به کوران ما نگاه، و به خاموشان ما فریاد، و به مسلمانان ما قرآن

و به شیعیان ما علی، و به فرقه های ما وحدت، و به حسودان ما شفا

و به خودبینان ما انصاف، و به فحاشان ما ادب، و به مجاهدان ما صبر

و به مردم ما خود آگاهی

و به همه ملت ما، همت تصمیم و استعداد فداکاری و شایستگی نجات و عزت ببخ

خدایا : به مذهبی ها بفهمان که : آدم از خاک است ، بگو که : یک پدیدۀ مادی نیز به همان اندازه خدا را معنی می کند که یک پدیدۀ غیبی ، در دنیا همان اندازه خدا وجود دارد که در آخرت . و مذهب ، اگر پیش از مرگ ، به کار نیاید ، پس از مرگ به هیچ کار نخواهد آمد .

خدایا : به من زیستنی عطا کن که در لحظۀ مرگ ، بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است ، حسرت نخورم ، و مردنی عطا کن که ، بر بیهودگیش ، سوگوار نباشم . بگذار تا آن را من ، خود ، انتخاب کنم ، اما آن چنان که تو دوست داری .

خدایا :

چگونه زیستن را تو به من بیاموز ،

چگونه مردن را خود خواهم دانست

 

خدایا : مرا از این فاجعۀ پلید مصلحت پرستی که ، چون همه کس گیر شده است ، وقاحتش از یاد رفته و بیماری یی شده است که ، از فرط عمومیتش ، هرکه از آن سالم مانده باشد بیمار می نماید مصون بدار ، تا : (( به رعایت مصلحت ، حقیقت را ذبح شرعی نکنم )) .

خدایا : مگذار ،

که : آزادی ام اسیر پسند عوام گردد.

که : دینم ، در پس وجهۀ دینی ام ، دفن شود ،

که : عوام زدگی ، مرا مقلد تقلید کنندگانم سازد ،

که : آنچه را حق می دانم ، به خاطر آن که بد می دانند ، کتمان کنم !

خدایا : رحمتی کن تا ایمان ، نام و نان برایم نیاورد . قوتم بخش تا نانم را ، و حتی نامم را در خطر ایمانم افکنم ، تا از آن ها باشم که پول دنیا را می گیرند و برای دین کار می کنند ، نه آن ها که پول دین می گیرند و برای دنیا کار می کنند .

چهار شنبه 21 ارديبهشت 1390برچسب:,

|
 
نیایش شهید دکتر مصطفی چمران قبل از شهادت

نیایشهای عارفانه شهید چمران دل هرخداترسی رابه لرزه ای وا میدارد تا بداند عشق نه این بازیهای خیابانی است و نه افسانه های اساطیری ,بلکه تعالی روح بشر است به معشوقی که دل دادگی مطلق ازآن اوست .
مجاهدی خستگی ناپذیرکه نامش هنوز زینت بخش میدانهای جنوب لبنان و جنوب ایران است .
باید مصطفی را درگفتار جوان 22ساله ای جستجو کرد که درآمریکا متولد شده ودرپی یافتن خود با روح بلند وعاشق این مردبزرگوار آشنا شده وازآن پس باشنیدن نامش اشک فراق درگوشه چشمانش حلقه میزند.
متن زیرمناجاتی به یادگارمانده ازاین عارف جاودان است که پیش ازشهادتش به نگارش درآمده است  
حتمـــــــــــــــــــــــا بخونیــــــــــد، من که از خوندنش سیر نمیــــشم..........
 
     
http://www.askdin.com/gallery/images/514/1_chamran1.jpg
 
 
بسم الله الرحمن الرحیم
من اعتقاد دارم که خدای بزرگ انسان را به اندازه درد و رنجی که در راه خدا تحمل کرده است پاداش می دهد، و ارزش هر انسانی به اندازه درد و رنجی است که در این راه تحمل کرده است، و می بینیم که مردان خدا بیش از هر کس در زندگی خود گرفتار بلا و رنج و درد شده اند، علی بزرگ را بنگرید که خدای درد است که گویی بند بند وجودش با درد و رنج جوش خورده است. حسین را نظاره کنید که در دریایی از درد و شکنجه فرو رفت که نظیر آن در عالم دیده نشده است ، و زینب کبری را ببینید که با درد و رنج انس گرفته است .

درد دل آدمی را بیدار می کند ، روح را صفا می دهد ، غرور و خود خواهی را نابود می کند. نخوت و فراموشی را از بین می برد ، انسان را متوجه وجود خود می کند .

 

انسان گاهگاهی خود را فراموش می کند ، فراموش می کند که بدن دارد، بدنی ضعیف و ناتوان که، در مقابل عالم و زمان کوچک و ناچیز و آسیب پذیر است ، فراموش می کند که همیشگی نیست، و چند صباحی بیشتر نمی پاید، فراموش می کند که جسم مادی او نمی تواند با روح او هم پرواز شود، لذا این انسان احساس ابدیت و مطلقیت و غرور و قدرت می کند، سرمست پیروزی و اوج آمال و آرزوهای دور و دراز خود ، بی خبر از حقیقت تلخ و واقعیتهای عینی وجود ، به پیش می تازد و از هیچ ظلم وستم رو گردان نمی شود. اما درد آدمی را به خود می آورد ، حقیقت وجود او را به آدمی می فهماند و ضعف و زوال و ذلت خود را درک می کند و دست از غرور کبریایی برمی دارد ، و معنی خودخواهی و مصلحت طلبی و غرور را می فهمد و آن را توجه نمی کند .

 

خدایا تو را شکر می کنم که با فقر آشنایم کردی تا رنج گرسنگان را  بفهمم و فشار درونی نیازمندان را درک کنم .

 

خدایا هدایتم کن زیرا می دانم که گمراهی چه بلای خطرناکی است .

 

خدایا هدایتم کن که ظلم نکنم زیرا می دانم ظلم چه گناه نابخشودنی است .

 

خدایا ارشادم کن که بی انصافی نکنم زیرا کسی که انصاف ندارد ، شرف ندارد .

 

خدایا راهنمایم باش تا حق کسی را ضایع نکنم که بی احترامی به یک انسان همانا کیفر خدای بزرگ است. خدایا مرا از بلای غرور وخودخواهی نجات ده تا حقایق وجود را ببینم و جمال زیبای تو را مشاهده کنم .

 

خدایا پستی دنیا و ناپایداری روزگار را همیشه در نظرم جلوه گر ساز تا فریب زرق وبرق عالم خاکی مرا از یاد تو دور نکند .

 

خدایا من کوچکم ، ضعیفم ، ناچیزم ، پر کاهی در مقابل طوفانها هستم . به من دیده عبرت بین ده تا ناچیزی خود را ببینم و عظمت و جلال ترا براستی بفهمم و بدرستی تسبیح کنم .


ای حیات با تو وداع می کنم

با همه زیباییهایت ، با همه مظاهر جلال و جبروت ، با همه کوهها و آسمانها و دریاها و صحراها ، با همه وجود وداع می کنم . با قلبی سوزان و غم آلود به سوی خدای خود می روم و از همه چیز چشم می پوشم. ای پاهای من ، می دانم شما چابکید، می دانم که در همه مسابقه ها گوی سبقت از رقیبان ربوده اید ، می دانم فداکارید ، می دانم که به فرمان من مشتاقانه به سوی شهادت صاعقه وار به حرکت در می آئید ، اما من آرزوئی بزرگتر دارم ، من می خواهم که شما به بلندی طبع بلندم ، به حرکت در آئید ، به قدرت اراده آهنینم محکم باشید ، به سرعت تصمیمات و طرحهایم سریع باشید . این پیکر کوچک ولی سنگین از آرزوها ونقشه ها وامیدها ومسئولیتها  را به سرعت مطلوب به هر نقطه دلخواه برسانید .ای پاهای من در این لحظات آخر عمر آبروی مرا حفظ کنید . شما سالهای دراز به من خدمت کرده اید ، از شما می خواهم که در این آخرین لحظه نیز وظیفه ی خود را به بهترین وجه ادا کنید . ای پاهای من سریع وتوانا باشید ، ای دستهای من قوی ودقیق باشید ، ای چشمان من تیزبین وهوشیار باشید ، ای قلب من ، این لحظات آخرین را تحمل کن ، ای نفس ، مرا ضعیف وذلیل مگذار ، چند لحظه بیشتر  با قدرت واراده صبور وتوانا باش. به شما قول می دهم که چند لحظه دیگر همه شما در استراحتی عمیق وابدی آرامش خود را برای همیشه  بیابید وتلافی این عمر خسته کننده واین لحظات سخت و سنگین را دریافت کنید. چند لحظه دیگر به آرامش خواهید رسید،آرامشی ابدی.دیگر شما را زحمت نخواهم داد.دیگر شب و روز استثمارتان نخواهم کرد. دیگر فشار  عالم و شکنجه روزگار را بر شما تحمیل نخواهم کرد.دیگر به شما بی خوابی نخواهم داد و شما دیگر از خستگی فریاد نخواهید کرد. از درد و شکنجه ضجه نخواهید زد. از گرسنگی و گرما و سرما شکوه نخواهید کرد. و برای همیشه در بستر نرم خاک، آرام و آسوده خواهید بود. اما این لحظات حساس ،لحظات وداع با زندگی و عالم، لحظات لقای پروردگار، لحظات رقص من در برابر مرگ باید زیبا باشد.

خدایا! وجودم اشک شده ، همه وجودم از اشک می جوشد ، می لرزد ، می سوزد و خاکستر می شود. اشک شده ام و دیگر هیچ ، به من اجازه بده تا در جوارت قربانی شوم و بر خاک ریخته شوم واز وجود اشکم غنچه ای بشکفد که نسیم عشق و عرفان وفداکاری از آن سرچشمه بگیرد .

خدایا تو را شکر می کنم که باب شهادت را به روی بندگان خالصت گشوده ای تا هنگامی که همه راهها بسته است و هیچ  راهی جز ذلت و خفت و نکبت باقی نمانده است مسح توان دست به این باب شهادت زد و پیروزمند و پر افتخار به وصل خدائی رسید.


والسلام

چهار شنبه 21 ارديبهشت 1390برچسب:,

|
 
مرا ببخش


خدایا،چقدر حرف زدن با تو خوب است. چه ساکت و صبور به درد و دل من  گوش می دهی چه ساده اشاره می کنی بیش تر بیایم  و اندوه و رنج  هزاران سال تنهایی ام را با تو بگوییم.وقتی به رشته های نقره ای باران آویزان می شوم تا خودم را به آسمان هفتم تو برسانم مرا به فرشتگان آسمان نشان می دهی و می گویی این است تفاوت آدمیان با شما!

 

خدایا ، چقدر حرف زدن با تو زیباست . چگونه گرد و خاک را از سر و روی کلماتم پاک کنم تا لایق تو شوند؟

 

کجا و در چه زاویه ای بنشینم تا گناهان فراوانم را نبینی؟

 

 چگونه گیسوان تو را شانه کنم تا ساکنان عرش مات و مبهوت بمانند؟

 

چه دسته گلی را برایت بیاورم تا بوی آن بهشتیان را مست کند؟

 

با چه رویی چمدان فرسوده ام را بگشایم و تحفه های ناقابلم را تقدیمت کنم؟

 

خدایا،تو مرا بهتر از خودم میشناسی  و نشانی تک تک سلول های تاریکم را می دانی . تو مرا بیشتر از خودم دوست داری . هر بار که می خواهم با تو گفن و گو کنم ، اولین حرف را تو بر زبانم می گذاری. هر روز صبح این تویی که مهربانانه  از کوچه  ما می گذری و استکانم را پر از خورشید می کنی.

 

خدایا ،مرا ببخش که دهانم بوی  عشق نمی دهد. مرا ببخش که هنوز بند کفش هایم را نبسته ام  و نردبان شکسته ام را تعمیر نکرده ام . مراببخش که مشق هایم را ننوشته ام و روز و شب گم کرده ام.مرا ببخش که نان  تو را می خورم و نام تو را فراموش می کنم. مرا ببخش که برای یک بار هم که شده تو را  نبوسیدم.

 

خدایا،کاش دیروز آن در در باران صدایت می زدم تا بالاخره تو را می دیدم.

کاش از کنار تو تکان نمی خوردم. کاش دل به شیطان نمی سپردم .کاش هزاران سال قبل،پیش از آنکه زنده باشم،در میان دستان گرم و نورانی تو می مردم

 

http://daryache.persiangig.com/image/if8vb6.jpg

نوشته:محمدرضا مهدیزاده

پنج شنبه 1 ارديبهشت 1390برچسب:,

|
 


سلام دوستان به وبلاگ من خوش اومدید ღღღღღღღღღღღღღღღღღღღღ خدایا: به من زیستنی عطا کن که در لحظه مرگ بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است حسرت نخورم و مردنی عطا کن که بر بیهودگی اش سوگوار نباشم بگذار تا آن را من خود انتخاب کنم اما آنچنان که تو دوست داری چگونه زیستن را تو به من بیاموز چگونه مردن را من خود خواهم آموخت ................................................. کاری ساخته نیست... باید من بود... و به ما بودن اندیشید...
anjell_71@yahoo.com

 

zahra

 






عکس
تک شوت
ღدارالمجانينღ
کیت اگزوز
زنون قوی
چراغ لیزری دوچرخه

 

 

سنگربان سنگر انقلاب شماييد مواظب باشيد خاك ريزهايتان سست نشود"
,,,,,,,
شعر زمستان اخوان ثالث
مراحل هفتگانه/جبران خلیل جبران
روز مبادا! .... قیصر امین پور
..........
شعری از حمید مصدق
کویــــــــــــــــر
شعری از سهراب سپهری...
نمی توانم به ابرها دست بزنم...
سنگ،کاغذ،قیچی
پاییز اومــــــــــــــــــــد...
رمضان
ماه مبارک رمضان
ماه من ، غصه چرا ؟!
گزیده نیایش های دکتر علی شریعتی

 

 

RSS 2.0

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

جدید ترین سایت عکس

زیباترین سایت ایرانی

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی


ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)


Alternative content


<-PollName->

<-PollItems->

آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 24
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 37
بازدید ماه : 37
بازدید کل : 44301
تعداد مطالب : 39
تعداد نظرات : 33
تعداد آنلاین : 1

خبرنامه وبلاگ:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید


/